بهار آمد
آخر آمد ...
از سد سیاهی ها و سردی ها گذشت
از زنجیر اسارت زمستان رخنه ای پیدا کرد
آری آری
رخنه ای هست در این تاریکی
باید بگذرد
مگر نه سنت طبیعت و خلقت بر این بوده خواهد بود
جام شهد زیبایی و طراوتش را نظاره کن
کرانه اش را خیره شو
و آوازش را تو بخوان و ترنّم دلکش و روح نوازَش را تو برقص
ببین بهار چگونه بر باغ بی جوانه ی ما ترانه می خواند
دیگر می شود سبز دید چراغ راهنمای همیشه قرمز برای عابران پیوسته پیاده را.
بهارا ! تو بمان
با ما تو بخوان...
می شود رستن ازبند تاریکی ها و سردی ها را از تو آموخت
می شود روح بی قرار خسته و راکد از حمله ی سوز و سرما را ، از تو سبز کرد و قدم برداشت.
می شود قصه را از حوالی پایان آن شروعش کرد .
بلوط و صنوبر و شمشاد را اگر بریده اند...
می شود دوباره سبز شد و جوانه بر زد و شکوفه هم سر زد.
علیزاده اول فرورین 1392
با سلام و عرض ادب
خدا قوت
خوبی
بهار آمد که تا گل بازگردد
سرود زندگی آغاز گردد
بهارآمد که دل آرام گیرد
ز درد و غصه ها فرجام گیرد
پروردگارا! تقدیر هم وطنان را در سال تازه بهگونهای قرار ده که در پایان سال، از گذشته خود افسوس نخورند
سال نو بر شما و خانواده محترم مبارک
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد
برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت
روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد . . .
یک نفر همره باد
آن یکی همسفر شعر و شمیم
یک نفر خسته از این دغدغه ها
آن یکی منتظر بوی نسیم
همه هستیم در این شهر شلوغ
این کفایت که همه یاد همیم
عیدتون مبارک
...سلام وعرض ادب
امیدوارم سال جدید برای شماسال توفیق وتندرستی وسربلندی باشد.بهترین تبریکات تقدیم شما
متن جالبی نوشتید.زیباییهای جهان خارج به خودی خودمعنی خاصی ندارند.ذهن انسان تحت شرایط مطلوب می تواند این حوادث رازیبا جلوه دهد ودرانسان ایجادشعف کند.درنبودشرایط
مطلوب هزاربهارهم بیاید وبرودباتمام حوادث خاص خودش ،صرفا
تکرارتاریخ است وگذشت روزها.همین. فقط وفقط تکراراست...
اتفاقا حکایتی راکه ازمولوی نقل کردید همیشه وردزبان من در
کلاسه.وبازهم اتفاقا مطلبی که الان فرمودید خیلی مرتبط با این قضیه فیلتراست.اینهااجرت گرفته اند که کارکنند.انصافا هم
خوب کارمی کنند.شبانه روزی کارمی کنند.کارشان درازای مزد است.کاری ندارند آنچه گرفته اند خراست یاصاحب خر(عذرخواهی)اما صاحبان خردرجامعه ماچراهمانند....رفتارمیکنند
انسانهایی که خیلی زیادمی داننداماهماند جاهلان رفتارمیکنند
نیازی نیست کسی کارخاصی بکند.کافی ست هرکس باخودش روراست باشد.خودش راوافکارش راسانسورنکند.اگرهمه باخود
صادق باشند وهیچ حرکت دیگری نکنند قطعا بهترین وزیباترین
اتفاقات می افتاد اماصدافسوس که این ریاوتظاهرامان مردم
رابریده است.ببخشید.زیادحرف زدم.ظهرتون به خیر.
سلام
نوروزتان پیروز
ایام به کام و روزهایتان آرام
من هم امیدوارم که روزهایمان به شود و بهارمان مستدام باشد به شما برای این وبلاگ و نوشتار زیبایش تبریک میگم
برقرار باشید
بهارم دخترم نوروز آمد ،
تبسم بر رخ مردم کند گل
تماشا کن تبسم های او را ،
تبسم کن که خود را گم کند گل .....فریدن مشیری
آرزو دارم سالی پر از نور داشته باشین!
سلام وعرض ادب وارادت
سپاس ازدلگرمی دادن هاتون.قطعا ویژگی بارززندگی اجتماعی انسانها درهمین همدلی ها نمایان می شود.برای شروع های مجدد توان مضاعف وروحیه ی بالا لازم است وعنایت الهی...
سلام وعرض ادب
نوشته ای که ارسال فرمودیدراخواندم.کتمان نمی کنم که هر انسانی ازتعریف وتمجیدوتکریم خوشش می آید.امیدوارم که
تعریفها مطابق باواقع ودورازاغراق باشد.برای ادامه ی زندگی همه مابه حمایت ودلگرمی همدیگرمحتاجیم واین یک واقعیت
است.نهایتا ازحسن توجه ولطف وعنایت شمابی نهایت تقدیر و تشکرمی کنم.ماازمحضرشمامطالب ونکات مفیدی آموخته ایم و به فرمایش حضرت علی (ع)شماحق ربوبی برگردن مادارید. امیدوارم همچنان شایستگی بهره مندی ازمطالب شماراداشته
باشم.لحظه هاتون بهاری وسرسبز
سلام دوست عزیز
ناراحتی یا مضطرب؟ نگران نباش بیا حرفتو بگو
سلام
تازه ا وبلاگتون اشنا شدم
ممنون میشم سر بزنی و مطالب بنده را با حوصله بخوانید و نقد فرمایید
سال نو مبارک
سال خوبی باشه ایشالله
از منم دلگیر نباش
گاهی وقتها نمیشه حتی یه کمی هم اینجا سر بزنم
دلخور نباش
در روشنی آمدن روزگار وصل
من حرمت گل را به جهان هدیه کرده ام
در لحظه های زندگیم زین طلسم عشق
من خاطره آن مه خود زنده کرده ام
شبها که بی نصیب گل و غافلم ز خود
در آرزوی آمدنش گریه کرده ام
مست از می وجود گل و عاشق از امید
جان را فدای حس چنان غمزه کرده ام
پایان شام هجر شد آخر نصیب من
خود را نثار لطف همان لحظه کرده ام
سلام خوبید
ممنونم که افتخار دادید
عکسها ادرس نداشتن فقط نوشته شده بود دشت شقایق
خوشحال میشم بازم بیایی
ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه میدانم نه میخواهم بدانم
دلسنگ یا دلتنگ ! چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم
کوتاهی عمر گل از بالا نشینی ست
اکنون که میبینند خوارم،در امانم
دلبسته افلاکم و پابسته خاک
فواره ای بین زمین و آسمانم
آن روز اگر خود بال خود را می شکستم
اکنون نمی گفتم بمانم یا نمانم؟!
قفل قفس باز و قناری ها هراسان
دل کندن آسان نیست ! آیا می توانم ؟!
میزبان عشق است وُ
وای از عشق! غوغا می کند ...
هر که مهمان است، بسم الله الرحمن الرحیم ...
بله صدام حرامزاده بده.
پدرش مشخص نیست.
مادرش وقتی مجرد بود صدام ب دنیا اومد