تا کمال راهی نیست

ادبی - اجتماعی

تا کمال راهی نیست

ادبی - اجتماعی

شهر هرت


شهر هرت جایی است که همه بَدَند مگر اینکه خلافش ثابت بشه


شهر هرت جایی است که دوست بعد از شنیدن حرفات بهت می گه:‌ دوباره لاف زدی؟؟


شهر هرت جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند


شهر هرت جایی است که درختا علل اصلی ترافیک اند و بریده می شوند تا ماشینها راحت تر برانند


شهر هرت جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند


شهر هرت جایی است که شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله 5 دقیقه قدم زدن را با همسران ندارند


شهر هرت جایی است که همه با هم مساویند و بعضی ها مساوی تر


شهر هرت جایی است که برای مریض شدن و پیش دکتر رفتن حتماْ باید پارتی داشت


شهر هرت جایی است که خنده عقل را زایل می کند


شهر هرت جایی است که زن باید گوشه خونه باشه و البته اون گوشه که آشپزخونه است و بهش می گن مروارید در صدف


شهر هرت جایی است که مردم سوار تاکسی می شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسیشونو در بیارن


شهر هرت جایی است که 33 بچه کشته می شن و مامورای امنیت شهر می گن: به ما چه. مادر پدرا می خواستند مواظب بچه هاشون باشند


شهر هرت جایی است که همه با هم خواهر برادرن اما این برادرا خواهرا رو که نگاه می کنن یاد تختخواب می افتن

 

شهر هرت جایی است که گریه محترم و خنده محکومه


شهر هرت جایی است که وطن هرگز مفهومی نداره و باعث ننگه


شهر هرت جایی است که هرگز آنچه را بلدی نباید به دیگری بیاموزی


شهر هرت جایی است که همه شغلها پست و بی ارزشند مگر چند مورد انگشت شمار


شهر هرت جایی است که وقتی می ری مدرسه کیفتو می گردن مبادا آینه داشته باشی


شهر هرت جایی است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است


شهر هرت جایی است که توی فرودگاه برادر و پدرتو می تونی ببوسی اما همسرتو نه


شهر هرت جایی است که وقتی از دختر می پرسن می خوای با این آقا زندگی کنی می گه:نمی دونم هر چی بابام بگه


شـهر هـرت جـایی است که وقتی می خوای ازدواج کنی 500 نفر رو دعوت می کنی و شام می دی تا برن و از بدی و زشتی و نفهمی و بی کلاسی تو کلی حرف بزنن


شـهر هــرت جایی است که هرگز نمی شه تو پشت بومش رفت مگر اینکه از یک طرفش بیفتی


شـهر هـرت جایی است که...